از کوهپایه های تالش تا به :
«شاه کليد انگليسی»
شاه کلید انگلیسی در بین چند اثر ارزنده از تازه ترین پژوهش های استاد پیام فضلی نژاد ، پژوهشگر نام آشنای معاصر است که به تازه گی به صورت پاورقی در روزنامه کیهان آغاز شده و همچنان ادامه دارد و قرار است بعد از اتمام چاپ آن در کیهان در همان مؤسسه به صورت مجموعه یی در اختیار علاقه مندان به سیاست قرار گیرد.
از آنجایی که بخشی از آن به منطقه ی گیلان و تالش اختصاص دارد و در گذشته در این رابطه بارها نوشته ایم ـ و نوشته اند این بار به صورت علمی و آکادمیک همراه با اسناد ، بطور گسترده در اختیار هم میهنان قرار گرفته است و لازم و واجب است ، دوستان و اهل فن سیاست از این پژوهش ذیقیمت بهره وافر را برده باشند.علی الخصوص جوانانی که در منطقه جرایدی در اختیار دارند و تریبون های مطبوعاتی خود را تبدیل می سازند به آنچه که در آینده ثبت و ضبط می گردد و یا آنهایی که دستی از دور بر آتش این موضوعات دارند شاید از چند و چون آنچه که اتفاق افتاده و یا قرار است بیفتداطلاع نداشته باشند و گاهن اتفاقاتی در منطقه می افتد که اگر در پیرامونش از ناگفته های قضایا بی خبر بمانند تاثیر منفی ، هم برای شخص هم برای منطقه خواهد داشت و تاثیرات بعضی از آنها در تاریخ هم ثبت و ضبط می گردد و آن اثرات بطور ناخوشایند باقی خواهد ماند.
اگر به این اثرارزنده یی که بصورت سریالی در حال چاپ است خصوصن روزهای یکشنبه 5خرداد دوشنبه6خرداد و اوج آن افشاگری ها بر می گردد به سه شنبه 7خرداد92 و در شماره 20504صفحه پاورقی که دوستان می توانند در فضای مجازی همین شماره و شماره های قبلی را سرچ نمایند و ما نیز در آینده مقاله ی جامعی در این خصوص تقدیم علاقه مندان خواهیم نمود.
«مرکز مدنيت باکو» و ...
مقاله يي كه سطرهايي از آن تيتر وار انتخاب شده ، به زودي در اختيار بازديد كنندگان فهيم قرار خواهد گرفت:
...«بر اساس کدام حجّت عقلی یا خیراندیشی و نوع دوستی » تالش نوازانه این «ایران شناس» ارمنی در اقدام راه اندازی رادیو به زبان دیگر« در دور دست ها نماید که هر ثانیه پخش آن بدون بازگشت از کمترین سودی بر خوردار از ضررهای هنگفت مالی و صرف هزینه های گزاف اقتصادی »باشد. ضمن اینکه کشور ارمنستان از داشتن تالش زبانان محروم است
رافايی در ديد يک فانوس!
هفته ی آخر اسفند که فرا می رسد پرنده ی چرخ ریسک با آواز یکنواخت اش گوش نوازی می کند و ما عادت می کنیم به آوازی که ما را سوق می دهد به کنار جویباران ، برای تماشای «میشین»! بهار آمد و بنفشه ها وا شدند ودر غنچه های آلوچه ها زنبوران عسل لولیدند و شقایق به شیپور سبز بهار دمید و ما گوش به زنگ شدیم تا «رافایی» جوانه بزند.
اواخرسال 91تا ابتدای سال92
اواخرسال 91چندماه مانده به پایان سال اتفاقات گوناگونی در منطقه روی داده و هر یک قابل تحلیل است . ما نیز همه ی آنچه که به نام تالش علی الخصوص گیلان روی داده ـ چون هنوز خام اند و نیاز به زمان دارند و تک به تک آن موضوعات ما را به یاد این شعر غادة السمان سوری می اندازد:« زمان دشمن توست/اما هم پیمان من .../ هر که با زمان هم پیمان شود/ سود برده است» که سر فرصت به آنها پرداخته خواهد شد. در این میان آنچه می ماند آتش سوزی ماسوله بود که لبخند نوروزی را از لبان مان بر چید و این طبیعت ملایم و مهربان آنگونه که : « کی را بوام از اشته سخته جانی / ایته ته خُرتاب واینو ایته خانی / کاشه ماسلار ، آخا بو کانی/ مردم نزونو چه با ایسوبانی»هر لحظه دستخوش تغییرات و حوادث است و شاعران بیشماری از جمله شاعر معاصر محمدباقر کلاهی اهری ها در وصف آن سروده اند و می سرایند:
ماسوله
ماسوله با ابر سپیدت زیبا شو هنوز
برای کودکانی که به دنیا نیامده اند!
ماسوله با ماه بلندت صعود کن
بر زیر کوه و کله خود غولوار
چون قصه ای که آدمیان ، تا پایان
در پی آن آواره اند!
ماسوله با ماه و لقای بلندت صعود کن
با حوصله عظیم زمستان
با سراچۀ چارق دوزان و چاقو سازان
و کیمیا گران مبهوت ، بر این مکان بلند!
ماسوله با ساق های فرسوده ات ، هنوز طلوع کن ، از نو
با کهربای چشمان ات
با پریان آدم وار و مردمانی نزدیک و نرم
با کودکان و ایوانچه هایت
با شمعدانی ها و قلب صورتی انسان هایت
با خیاطانی که دو تکۀ دشوار را به همدیگر دوخته اند
ماسوله با چشمه سارانت
با رواق کوتاهی که به آدمی آب می نوشانند
با کوه و لطیفۀ دست های خجول
با آدمک ها با هیئت انسان و نخ!
روزهای زمستان
با شبها ، در عمق آن سراچه
با ارتفاع درهای کوتاه و بلند...
بهاران خجسته باد!
امسال هم طبق روال سال های قبل می خواستم ـ از شمسی پور «خشتاونی» شعری در این تارنما بگنجانم ، و اگرهم شد ترجیحن در رابطه با بهار!(با وجودی که بهاریه های بی شماری از ایشان سراغ دارم که حتا شعرای گیلکی سرا نیز غبطه ی آن را خورده اند) اما نشد که نشد!!و ناگفته نماند شعر «دختر قوچانی » اش را اگرچه به امانت گرو گرفته ام تا در آینده نزدیک نقدی از تجربیات جدیدش ، به همراه اصل شعر ـ که اگر لغو مجوز ؟! نشود در اختیار بازدیدکنندگان فهیم قرارخواهم داد.
از الفبا تا هيماليا
دکتر ابوالفضل جوادی مدیر آموزشگاه کوهنوردی فلات و مدرس دانشگاه های کشور از شناخته ترین و محبوب ترین ـ و یکی از صاحب نامان کوهنوردی جهان(برای معرفی بیشتر به تارنمای www.falat-edu.com مراجعه شود) دارای کارنامه یی درخشان که نیازی به معرفی ماندارد. این پیشکسوت برجسته به تازه گی کتابی تحت نام «تغذیه در کوهستان»از الفبا تا هیمالیا تالیف و انتشار داده است که در حیطه ی جهان ورزش و غیره کاری ست ستودنی!و اهل فن این رشته را به شگفتی وا داشته است .
ناگفته نماند ایشان قبلن نیز کتابی در همین وادی تحت نام «مبانی پیمایش و راهبری» به علاقه مندان ارایه داده است و کتاب حاضر که به اشاره رفت اولین و جامع ترین کتابی ست در رابطه با تغذیه در کوهستان در ایران منتشر شده است . آنگونه که رئیس کمیسیون پزشکی اتحادیه کوهنوردی جهانی«دکتر بودا باسنیات» در پیش گفتاری که بر این اثر نگاشته ، تلاش دکترجوادی را ستودنی و در طبقه بندی مطالب تحقیقی تحت تاثیر قرار داده است و همچنین دکتر حسن صالحی مقدم مدیر مسئول «فصلنامه کوه» در یادداشتی دیگر در همین کتاب آنرا تلاشی باور نکردنی دانسته است . خود مؤلف نیز در معرفی اش آورده :« کتاب تغذیه کوهستان از چند جنبه بی نظیر و حداقل کم نظیر است. نخستین ویژگی بر جسته این کتاب ارائه تازه ترین مباحث علمی و دستاوردهای پژوهشی تغذیه ورزشی در قالب نوشتار پارسی شیوا و روان است. از ویژگی های دیگر کتاب ، می توان به نگرش جامع آن موضوع تغذیه در کوهستان اشاره کرد.کتاب در برگیرنده مباحث پایه تغذیه عمومی ، اصول و مبانی تغذیه ورزشی و مضامین مفصل تغذیه در ارتفاع است . سومین ویژگی این کتاب ، جنبه کاربردی آن برای خوانندگان آشنا با طبیعت و کوهستان است . نویسنده با پیشینه ی بیش از سه دهه کوهنوردی و حضور در طبیعت ، آگاهانه از کاربرد واژه های تخصصی پرهیز کرده و اصول علمی را به کمک نمونه ها و مثال های تجربی به مضامین روشن و قابل درک تبدیل نمود.
این کتاب علاوه بر کوهنوردان ، برای همه ی کابران طبیعت از جمله نجاتگران کوهستان ، گردشگران ، نیروهای نظامی و انتظامی ، محیط بانان ، شکارچیان ، ماهیگران و تمام کسانی که برای کار ، تفریح یا ورزش پا به دامن طبیعت می گذارند سودمند است.»
در پایان علاقه مندان می توانند برای دریافت این اثر ارزشمند را از انتشارات ایران سنجش به آدرس : تهران، خیابان انقلاب ، نرسیده به میدان فردوسی ، روبروی خیابان ایرانشهر پلاک712 طبقه چهارم مراجعه نمایند و هم چنین ارتباط مستقیم مؤلف نیز به شرح زیر می باشد:
www.falat-edu.cim
info@falat-edu.com
تلفن: 09305796400
نمابر : 0281 3689866
صندوق پستی : 1354-34145
سُرنای نوروز گروه رستاک
وتالشی که ...!
هرتالشی که نوشته ام برایش نفرت انگیز و عصبی کننده است
به مولودی «لاره» مازنی ها که گروه رستاک آنرا باز سازی
نموده لااقل یک بارببینند و تکثیرش نمایند و به دوستان هم
سلیقه شان هم بدهند تا بدانند دیگر اقوام با مولودی هایشان
چگونه زیسته اند و تالش چه کرده است ؟! آنگاه درخواهند
یافت ما از سر عشق می سوزیم و نه حسد وکینه از این و
آن !وقتی که هنوز چند روز است که به بازار نیامده استان
ها را که چه عرض شود جهان را فتح کرده است !
سیزده چهارده سال پیش ، درست به خاطر ندارم ، شاید همین حدودها بود ـ تازه با خشتاونی آشنا شده بودم . در یکی از همان روزهای پرشور و آن هم با چه شوق و ذوقی ، یکی از کارهای سنتی موسیقی تالش را برایش هدیه بردم ! تا هم ... و هم نظرش را در این خصوص بدانم . با خوش رویی همراه با عطوفتی که به هدیه نیز لطمه یی وارد نشود نظرش را گفت:
«... گریه که برای یک قوم مولودی نمی شود!می شود؟ قومی که در خصوص موسیقی رویش نداشته باشد مردمش را نیز افسرده می کند... ما باموسیقی بایستی زندگی را نوید بدهیم نه به استقبال اندوه برویم ... جوان امروز نیاز به موسیقی نشاط انگیز دارد. البته با همان مولودی های حُزن انگیز نیز می توان زندگی را در مسیر شادکامی جاری ساخت، اما نه با سازهای الکترونیکی مدرن بلکه با ساز های سنتی بی شمارـ و از همه ی داشته های سازهای سنتی باید بهره گرفت و ...» راستش را بخواهید خیلی برایم عذاب آور بود! به نحوی که به تعصب تالشی ام بر خورد و چندین سال آنرا در دلم در قد و قواره ی نفرت بایگانی کردم و به خودم می گفتم دیگر اقوام را دیدن و تالش را تحقیر کردن ، تحلیل و نظریه ی درستی نیست ؟! شاعری که در تالش در رتبه های اول قرار دارد و حتا بدخواهانش نیز ایده های او را باور دارند ، اما در رابطه با موسیقی تالش اینگونه بی رحمانه داوری می کند ! و از موسیقی دیگر اقوام از جمله مازنی ها ، آذری ها و... لذت می برد ، اما به تالش که می رسد حتا اجازه نمی دهد ذهنش یکبار به آن معطوف شود .
رضا ترنيان در کفتگو با گلچين امروز:
شعر اتفاقی است که می تواند از هر حادثه ای شکل بگیرد
گلچین امروز ـ اسماعیل حاجی آقا بزرگی
رضا ترنیان ، نامزد دریافت مقام اول شعری در جشنواره کارنامه، یکی از فعال ترین شاعران و محققین ایران زمین می باشد که برای شعر شناسان اسمی آشناست . شاعر گیلانی الاصل ، متولد آستانه اشرفیه ،هم اکنون ساکن قزوین می باشد و علاوه بر تدریس در دانشگاه ، در اداره ورزش و جوانان قزوین نیز اشتغال دارد . او به طور جدی از سال 1377 شروع به کار کرد و به نوعی درگیر با غلیان های درونی شد که همیشه همراهش بود. در سال 1381 اولین کارش با نام «درخیابان های پر از نقطه چین» توسط نشر گیه وار چاپ شد. ترنیان در یک موفقیت مثال زدنی با همین اثر به نیمه نهایی جشنواره کارنامه در سال 82 رسید و تا کاندیداتوری بهترین شاعر کشور پیش رفت . مجموعه بعدی او در اواخر سال 1383 با نام « از صیادان کوسه ها و درختان خرما بپرسید» توسط نشر آرویج منتشر شد.همچنین اوایل 1388 بود که «کلمات زیر بال کلاغ با نام رضا ترنیان ، توسط نشر «اندیشه زرین» به بازار آمد که با تشویق و تحسین منتقدین همراه بود.
در همین راستا همکار ما گفتگویی با این شاعر انجام داده است که در زیر می خوانید . امید است که در آینده ای نه چندان دور گفت و گویی نیز با دیگر شعرای بزرگ دیار احساس و عشق داشته باشیم .
تأملی بر شعر «کتيبه»
از مهدی اخوان ثالث(م.اميد)
(محمدحسن ملا حاجی آقایی)
سبک هر شاعر اصیل شناسنامه و سند و هویت اوست .در لایه های شعر شاعران بزرگ هر عصری به ویژه شعر دوره ی تکاملی آنان ، عناصر سبکی ویژه ای متناسب با اندیشه و احساس و بینش ژرف نگری در لابه لای این آثار ماندگار سبک آنها را بررسی می کنیم .مهدی اخوان ثالث یکی از شاعران صاحب سبکی است که با زبانی منحصر به فرد، شعرهای برجسته و ماندگاری از خود به یاد گار گذاشته است . سبک اخوان را به اختصار می توان این گونه بیان کرد:
رودبار الموت (زنده ياد محمدتقی ميرابوالقاسمی) رودبار الموت یا رودبار قزوین که به رودبار محمدزمان خانی و خشکه رودبار و هم چنین به رودبار شاهرود نیز شهرت داشته است . دهستانی است که سر راه قزوین به الموت قرار دارد. در جنوب با دهستان کوهپایه قزوین و در شمال با دهستان اشکور و در غرب با دهستان عمارلو و در مشرق با بخش الموت همسایه و محدود می شود.بر اساس یک گزارش رسمی در یک صد و سی و دو روستای آباد آن 30472 نفر جمعیت در 6124 خانوار زندگی می کنند(فرهنگ آبادی های کشورج 22 ص98).