ادبيات معاصر تركمنهاي ايران
نوشتهي قاسم نوربات
ترجمه: عبدالقهار صوفيراد
از شعرايي كه در ابتداي اين مبحث از آنان نام برده شد، برخي گر چه حجم كاري چشمگيري ارائه نكردهاند، سطوري چند از اشعار آنان در دسترس ماست.هرگاه در ميانه گفتار مسنترها از مكانهاي مختلف واقع در ساحل شرقي خزر از قبيل «اولي قوُرروُق» «چاران لي دونگ»، «امان بورونينگ چأگه سي»، «قارا يوُمري»، «ساياركمال»، «داولات جامال»، «حوجامنگلي»، «تانگري گأديك»، «حوجالار»، «آق قارين لار»، «تاغان غليچ»، «اينگداريلان» سخني به ميان ميآمد شعر «آق مايا» سانچب حاجي به عنوان شاهد كلام مطرح ميشد. اما اكنون به واسطه آنكه از زمان سروده شدن اين شعر حدود يك قرن ميگذرد كم كم از حافظهي مردم رنگ باخته است.
پس از استقلال تركمنستان، ايجاد روابط حسنهي ايران – تركمنستان ما را بر آن داشت تا جاي پاي «آق مايا» را از نواحي جنوبي اترك دنبال كنيم. سرانجام اين جستجو ما را با نوهي نياز مأمت برادر بزرگتر نجپ حاجي آشنا كرد. ما يكي از گمشدههاي خود را بازيافته بوديم. «اراز محمد كوله» هشتاد و پنج زمستان را ديده بود. از او سراغ نجپ حاجي را گرفتيم. گفت: غارري ابدال 4 فرزند ذكور داشته است. نيازمأمت، قربان دوردي صوفي، رجب صوفي و بالاخره نجپ حاجي.نجپ حاجي عمر خويش را به شباني گذرانده است. مردم وي را به نام «نجپ كوله» مي شناختهاند. «كوله» لقب پدر وي بوده به واسطهي كوتاهي قدّش . نجپ نيز اين لقب را از پدر به ارث ميبرد.نجپ اوغلان از تيرهي «آغزي غيشيقلار» طايفهي «كلته» بود. كلته نام يكي از طوايف بزرگ جعفرباي يموتهاست.
پیرامون اصول نقد ادبی
طی نشستی که با جناب آقای دکتر سعید حمیدیان (استاد گروه ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی) داشتیم با ایشان به بحث دربارهء کتاب«نقد ادبی»ریچاردز پرداختهایم
آقای دکتر! یک محور مهمی را که ما در این نشریه کتاب ماه دنبال میکنیم مسئله نقد از نظر تئوری و عملی است؛ یعنی هم میپردازیم به اصول نقد از نظر تئوری و هم این که کتابهایی که منتشر میشود کاستیها و برتریهای آنها را سعی داریم که نشان دهیم حضرت عالی جدیدا کتابی ترجمه کردید به نام اصول نقد ادبی از ریچاردز.ریچاردز هم از نظر من نظریهء مهمی در بین نظریهپردازان نقد در جهان دارد و آثار او یکی از منابع مهم در این شاخه بشمار میرود.ما در زمینهء نقد هم انواع و شیوههای مختلف نقد داریم که نقد ساختاری و نقد اصولشناسی،نقد تاریخی و نقد روانشناسی است.ریچاردز بیشتر به نقد روانشناسی میپردازد.من میخواستم سوال کنم که اولا چطور شد که شما کتاب ریچارد را برای ترجمه انتخاب کردید و راجع به اهمیت خود کتاب توضیح بفرمایید؟
دکتر سعید حمیدیان: عرض شود که در مورد بخش اول سوال جنابعالی،و انگیزه خودم در مورد ترجمه کتاب،اولا عرض کنم که پیشنهاد ترجمه کتاب از طرف مسئولان مؤسسه انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی مطرح شد و در حقیقت ترجمه این کاب را به بنده قبولاندند.بعد میتوانم بگویم که البته(انگیزه شخصی طبعا وجود داشت)یعنی،پس از قبول انجام کار ترجمه،انگیزهء بنده برای پذیرش این کار همان چیزی بود که حضرت عالی به خوبی بیان فرمودید،یعنی کمبود حتی فقدان کار در زمینه شاخهء ویژهای از نقد ادبی که همان شاخه نقد از دیدگاه روانشناختی باشد انگیزه اصلی بنده در این کار بود.به این معنا که هموطنان ما یعنی اهل مقولات زبان و ادب همچنان که فرمودید نقد ادبی از بعضی دیدگاههای دیگر از جمله نقد ناب یا نقد زیبا شناختی همین طور نقد ساختاری و اسطورهشناختی و همین طور نقد تاریخی و امثال اینها را میشناختم و در این زمینه باید به دو دیدگاه دیگر نقد که در فضای فرهنگی ما شناختهتر هستند اشاره کنیم و آن نقد اخلاقی و دیگر نقد جامعهشناختی است.نظر به وضیت خاص ما،و همین طور وجود برخی گرایشهای سیاسی در قرن حاضر در کشور ما،هموطنان ما با این دو دیدگاه آشنایی کافی دارند؛یعنی دیدگاه اخلاقی و دیدگاه جامعهشناختی،اما در زمینهء دیدگاه روانشناختی غیر از این کتاب تاکنون هیچ اثری به فارس درنیامده است.و بنده شایق بودم که هموطنان ما دقیقا با این نقد و چگونگی روشهای آن آشنا بشوند.در این مورد باید اشاره بکنم که ریچاردز علاوه بر تسلّط و احاطه کم نظیرش در ادبیات و آثار ادبی،در زمینه روانشناسی در حد بالای تخصصی واردند،یعنی او در این زمینه که ذی علاقه بوده بسیار کار کرده و این است که با در آمیختن این دو اصول مورد نظر خودش را در نقد عرضه کرده است.این انگیزهء اصلی بنده در این مورد بود.
آقای سردبیر؛ پایداری نشریه این گونه نیست!
چند وقت پیش درکانال نشریه تالش مطلبی خواندم که ماهنامه یاد شده در ییلاقات تالش بصورت رایگان بی آنکه شخص یا اشخاص خواننده را بشناسند هدیه!!! داده اند و گویااین عمل در چند مرحله انجام پذیرفته است!!!
بعد از آن نیز شنیدیم همایش و یا نشست هایی در برج برج میلادقرار است برگزار شود و تأکید هم شده بود حتمن یک نسخه از این نشریه به افراد حاضر در برج هدیه داده شود. و متعاقب آن در کانال تلگرامی آقای عبدلی کلن حضور تالشان در برج میلاد منتفی اعلام شده است و...
راستش دیدن و خواندن این اخبار برای بنده خیلی جای تعجب داشت.طبق عکس پیوستی(البته قضاوت را به خواننده گان فهیم می سپاریم)خصوصن آنهایی که در شهرهای دیگر در استان های دیگر مطمئنن نشریات محلی آن دیار را خوانده و یا حداقل رؤیت نموده و یا می خوانند در خواهند یافت که آقای سردبیر دارد آب در هاون می کوبد! چرا که بقای یک نشریه با خوانندگان پایدارش استحکام می یابد، نه تالشان کوه نشین و گردشگرانی که هیچ سنخیت ودغدغه خاطری به تالش ندارند؟!(که عکس ها خود حرف های ناگفته در درون خود دارند)