در خط بين تالش و تَوَهم

در پُست قبلي ـ يكي دوهفته ي قبل نوشتيم ،‌ شخصي به نام «مركزمدنيت تالش» به اين سويي ها معرفي شد كه حتا اين بنده ي خدا يك اتاق براي «مدنيت» اش نداشت ، تا بخواهد تحت عنوان NGO ، به اصطلاح با تالشان دادو ستد فكري و فرهنگي و ... بكند. جالب اينكه در كنارهمه ي اين ها ،‌ فعاليت سياسي اش كه همان «نامه به رئيس جمهور»محترم سابق كشورمان باشد را بدون اتاق كار ،‌ دنبال نموده تا وجهه ي اجتماعي اش را به رُخ تالشان دو سو بكشاند. متأسفانه آن «نامه» يي كه در بروشورهاي قبلي به ويترين تبليغ گذاشته شده بود ، حتا نتوانسته بود به دفاع از آن بر خيزد .

 

ادامه مطلب

از سردبير جوان يا «مشاور تاريخي»!

«انتقاد واقعي» از كي؟

اشاره:

با پوزش از خوانندگان فهيم و اهل پژوهش . بايد گفته شود ،‌ بي غرض و حُب و بغض ، آنچه كه در زير مي آيد ، يك ذره نخواسته ايم قلم را با نفرت و حسدآلوده نماييم . چرا كه واژه ي «تالش» به همان اندازه براي مان عزيز است كه واژه ي مقدس ايران مي باشد. هر آنچه كه مي آيد حقيقتي ست به نام نقد،‌(حال تند و كندي آن بستگي دارد به جذب و دفع انديشه وراني كه مخاطب اين ياد داشت قرار مي گيرد) شايد سر دبير جريده ، حق را به ما بدهد . تا جايي كه مي دانيم ، ‌دررابطه با رويدادهاي پيرامون خود به روز هست و به خوبي مي داند ، آن نامزدي كه قبلن در شعار انتخاباتي اش مي گفت : اگر من برنده شوم معاونت اقوام تشكيل خواهم داد. و حتا در شاندرمن يك بنر عريض و تأويل هم به استقبال از آن نصب كرده بودند . جالب اينكه او به تالش مي آيد، اما در مناظره تلويزيوني از همه اقوام ايراني نام مي برد الا تالش!و به يقين مي دانيم كه اين قوم تالش در حافظه اش نمانده است .

 

ادامه مطلب