(خوانش 5 شعر از علی خلیلی پور دارستانی)

 

خلیلی پور دارستانی شاعر پیشکسوت رودبار را بایستی قافله دار شعر عناصر اربعه دانست ، چرا که ستون اصلی اشعارشان از آب و خاک و باد و آتش شکل گرفته است . محال ممکن است قطعه یی از آن را نخوانی و به این عنصرها ـ و از تصویرهای وسوسه انگیزی که جزءجدانشدنی پرداخت های شعری اش است لذت نبری .او در بکار گیری چنین ادبیاتی مهارت خاصی دارد و در چینش الگوها وسنگ نماهای ساختمان بیان شعری به  ساختار شکنی شعر اقوام دست یافته است .مهم نیست که این شکستن ها در چه مراحلی صورت گرفته باشد ، بلکه آنچه نمود عینی پیدا می کند مستند شعری ست که خواننده را به دنبال خود می کشاند و رد این نمادها با گذر از درون مایه گی اصلی که ریشه درطبیعت شعرش دارد ، اصولن مقیاس ديد ایشان را نشان می دهد . شاعری که شاخص شعری اش نشأت گرفته از همان طبیعت است و با بسامد واژه هایی چون ترکه و ماه و مه و آتش و... در این روال مسیر خود را انتخاب می نماید .

ریخت شناسی عناصر اربعه

ادامه مطلب

من به آغاز زمين نزديکم...!

 

 

اشاره :

هفته نامه هاتف به تازه گی (آذرماه 1391) ویژه ی ادبیات آفریقا را «من به آغاز زمین نزدیکم ...!» به چینوآ آچه به» رُمان نویس آفریقایی اختصاص داده است. و این ویژه ی شکیل را تقدیم اهل ادب معاصر نموده و در آن گذشته از معرفی «آچه به » مصاحبه یی نیز سرکار خانم پور همرنگ سر دبیر هاتف با ایشان داشته که جالب توجه است . خصوصن آن بخش از سؤالی را که به اقوام اختصاص داشته و اگر بازدید کنندگان آنرا در گوگل با این مضمون ( همزیستی مسالمت آمیز بین همه ی گروه های قومی و مذهبی آرزوی قلبی من برای بشریت است ) را سرچ نمایند احتمالن این مصاحبه را دریافت خواهند نمود و شاید ما نیز در آینده ی نه چندان دور آن را به نمایش گذاشتیم و در در این بخش تنها به یاد داشت سر دبیر این ویژه ی هاتف بسنده می کنیم :

 

ادامه مطلب

ئيجگره ي مراديان و«حافظه ...فراموشکار»!

جدیدترین شماره ی ماهنامه وزین پادنگ(96و95 شهریور و مهر91) با مقاله یی از استاد مرادیان گروسی ، بزرگ پرچمدارشعر گیلکی ، تحت عنوان «شاعران و نویسندگان گیلکی سرا» با مدخلی چون «قیام جنگل گیلان و شاعران ماندگارآن» را درمنزل خشتاونی رؤیت نمودم و از آنجایی این عادت همیشگی بیش از یک دهه و نیم رفت و آمدم به محمود آباد نمونه می باشد ـ قبل از همه به سراغ جراید رسیده می روم و مثل همیشه «پادنگ» نیز یکی از آنها بوده و در شناسه هایشان آنها رامرور می نمایم . با تورق پادنگ جدید بلافاصله به فیش هایی که ایشان بر روی مقاله استاد گذاشته بودند زوم شدم ـ و با وجود اینکه همیشه حساسیت ویژه یی که به نگاه ریزبین ایشان دارم با حرص و ولع خاص آنرا دنبال نمودم  تا دریابم در پستوی ذهنش چه چیزی انباشته است تا به آن دست یابم؟ اگرچه در این سالها ، ایشان از این نامرادی های روزگار را که مرادیان عنوان داشته ، بارها و بارها برایم با برچسب واژه یی چون «انحصاری» و یا به قول خودش «امپریالیزیم شعری معاصر» تحلیل نموده است و مقاله استاد مرادیان نیز انباشتی دیگر از همان تحلیل هایی بود که تا حدودی از آن اطلاع داشتم . این رویکردها از دو دیدگاه ، خود گویای سخنان ناگفتنی می باشد.

ادامه مطلب

پادنگ و بازتاب «تالش و روياهای ايروانی»

ماهنامه وزین پادنگ از نشریات تخصصی و حرفه یی استان گیلان است که تاکنون شماره 96را نیز با موفقیت پشت سر گذاشته و توانسته در سراسر ایران و در بین اساتید دانشگاه ، پژوهشگران و اهل قلم معاصر جایگاهی برای خود باز کند. این نشریه وزین در شماره جدید(96و95)خود در کنار مطالب باارزشی که در خود دارد یادداشت «تالش و رویاهای ایروانی» را که قبلن در این تارنما به نمایش درآمده بود ، بازتاب داده است .

CD صوتی «مثنوی گیلکی زوّار» و «چند غزل و دوبیتی» حسینعلی صادقی سرشت منتشر شد.

صادقی سرشت از شاعران برجسته گیلکی سرای گیلانی(متولد 1349 در روستای نوبیجارمحله کیاشهر ساکن آستانه اشرفیه) و از نام آوران شعر شرق گیلان است.وتازه ترین شعرهای مانایش را در قالب لوح فشرده دردسترس عموم قرار داده است . از این عاشق پرشور گیلانی پیش از این کتاب «مَثَل دوبیتی (ترانه های گیلکی) سال 1383  و «سورخه گوله ناجه» سال 1389 منتشر شده است و هم چنین سالیان سال است که با نشریات تخصصی شعر همکاری تنگاتنگی دارد و درمجموعه ی «زوّار» نيز 1 مثنوی ، 4 غزل و 54 دوبیتی با صدای شاعر، با تصاویری شاعرانه از طبیعت و... دغدغه اش را با شعر پیوند داده است . این لوح فشرده با قیمت 2500تومان با مجوز اداره کل ارشاد اسلامی گیلان :  9/90/19452  در کتابخانه های استان گیلان قابل دسترسی می باشد.

            6/12/1391

و عزیزانی هم که در سراسر ایران تمایل دارند این لوح فشرده را تهیه نمایند می توانند با این شماره 09117080045تماس حاصل نمایند.

ادامه مطلب

پژوهش تالش شناسی با فرکانس فراجغرافیایی

 

اشاره :

وبلاگ ها و سایت هایی که به استقبال ازسران

تــالشان  آنسوی  مرز رفته اند  مجازند که  اگر

 نیمچه شهامتی در آزادی بیان  دارند می توانند

باهمان زبانی که گفته های آنها را ترجمه ـ و به

 اینسویی ها منتقل می نمایند این مطلب را برای

آنسویی ها ترجمه نموده تا آنها نیز دریابند که

 سران  شان با آنها چه کرده اند؟!

پژوهش «تالش شناسی» در تالش حدودن دو سه دهه قدمت دارد و با وجود کاستی های موجود در منطقه از نظر امکانات آکادمیک و پژوهشی ـ البته برای خود تالشان ونه تالش پژوهشان غیر ، به وسع خود خیلی ناچیز به نظر می رسد . این موضوعی نیست که در این عصر مدرنیسم بتوان آنرا پنهان و کتمان کرد. اصولن درون مایه پژوهش در وهله اول خود باید دارای موادخامی برای پژوهشگر باشد تا بتواند خشت های بنیادین آنرا به مراتب با نظم نوین و دیسپلین خاصی چیدمان نماید . اگر روزی آن پژوهش گردآوری شده در سطحی معقول در دسترس قرار گرفت ، بتوان آنرا به عنوان الگویی پرمحتوا که چراغ راه دیگران ـ و شاید آینده گان از راه نیامده باشد.

ادامه مطلب

«وُسِه» يا قتل يک رويا؟  

 

کتابی تحت نام «وَسِه» به قلم محمدقلی صدر اشکوری با قیمت پنج هزار تومان توسط انتشارات اندیشه زرین قزوین(سال 91) به گویش اشکوری ـ گالشی در 168 صفحه  روانه بازار کتاب شده است با توجه به شناختنامه صدر اشکوری در خصوص شعر و پژوهش فرهنگ عامه و پیشروی در عمق آداب و رسوم قومی و قبیله یی با نگاهی نافذ به رویکرد اجتماعی و پرداختن به شیوه زندگی فردی  ، خصوصن شفاف سازی از جوامع و تمیز دادن قشر مرفه و تهیدست و درون مایه قرار دادن هر کدام آنها سوژه های کلیدی و داغی را ، برای سرایش انتخاب می نماید و خواننده با وسواسی بسیار حساس البته اگر خواننده یی پیدا شود با نگاه نقادانه یی آنرا دنبال نماید بسیار مهیج  کننده است .

ادامه مطلب

تالش و رویاهای ایرَوانی!

اشاره :

دوستانی ازما در خصوص پُل  ارتباطی ارمنستان  و واژه ی  کاربردی تالش

 ـ که امروزه برای دانشگاه ایروان ارمنستان از اهمیت  ویژه یی برخوردار

است ، پرسشی  نموده اند و اتفاقاتی  که در این  چند ماهه ، چه در سفرهای

 آساتوریان  به گیلان  و چه قبل  تر از آن ـ که در مقاله یی شرح مفصل آن

 در  ماهنامه  پادنگ چاپ  شده است  و همان  مقاله در این تارنما  نیز قابل

رؤیت است شاید پاسخ شان را بتوانند درآن بیابند و ما اکنون حرف  خاصی

 در این رابطه ـ با پدیده ی تازه یی که یکی از جوانان خبرش را  شتاب زده

 در وبلاگی(سه شنبه 18مهر91 ساعت 6دقیقه بامداد) منتقل می  نماید وبعد

 نوشته ی هیجان  زده ی  قبلی را پاک و این  بار به شیوه ی دلخواه  دوستان

 اش(!)  بازتاب  می دهد  و ساعت های بعد در سایتی  با حروفی بزرگتر به

 نمایش گذاشته  می شود از همین جای کار می توان  دریافت ، آنچه که روی

 داده ـ دوستان زیاد  حساس نباشند  و این  موضوع  را جدی  نگیرند  و   اگر

به  دقت  مطلب  پایین  این  خبر  را  ملاحظه نماییم مبنی بر این که :«نشریه

[...]هم  رفت» چرا رفت ؟! را به«گذر زمان  واگذار» می کنیم  و ما تنها آن

 دسته ازپژوهشگران اقوام که رویدادهای منطقه را به دقت پیگیری می نمایند

 ارجاع  می دهیم  به مقاله «نگاهی عمیق به  «تالش شناسی» های ارمنستان»

 و یادداشت کوتاهی که در پایان تقدیم خوانندگان فهیم می شود:

« مأموریت خاموش» حربه یی ست که سران استکبار جهانی آنرا برای نفوذ ، شناسایی و تخریب ستون فقرات اقوام تجویز می نمایند. در این راهکار، آنها به عواملی نیاز دارند تا بتوانند ایده های روی کاغذشان را عملی کنند.آنها برای به اجرا گذاشتن ناتوی فرهنگی سرمایه گذاری کلانی كرده که در آن کابرد فیزیکی هیچ معنایی نداشته و ندارد و آنچه که  بیشتر حایز اهمیت است در هم آمیزی پدیده هایی که تا حدودی چفت و بست هم باشند و با ابزار آلات نرم علیه کشوری باشد. اگر به دقت رویداد های منطقه یی از جمله کشور همسایه (عراق) را بنگریم منطقه اقلیم کردستان خود از اسرائیل سلاح جنگی خریداری می نماید وهمان کُردهایی  که زمانی ژست ضد امپریالیستی به خود گرفته بودند و امروز بی اعتناء از دولت خود دست آویز اسرائیل شده اند. و یا همین چند روز قبل  که باز روزنامه یی افشاء نمود ، ترکیه زمین های مرزی خود را به اسرائیل فروخته است که بده بستان های ارمنستان و جمهوری آذربایجان و اختلاف این دو که جای بحث دارد . اگر چه  ، هر از چند گاه گردهمایی هایی تحت نام «همایش» و ظاهرن با تبلیغات حجیم دروسعتی بسیار بیشتر از آنچه که تصور می شود ،بر گزار می شود که همایش کلان منطقه یی در اسلامبول نمونه ی بارزی از این دست همایش ها بود که مشخص گردید رژیم صهیونیستی آن را برای به دام انداختن اساتید کشورمان تدارک دیده بود. و با چنین پدیده هایی در محدوده ی محفلی تر که قبلن در زمان اصلاحات در ایران به وفور یافت می شد و بعدها به روسیه کشانده شد و امروز با نام های مختلف و به حراج گذاشتن واژه ی تالش اگرچه تا حدودی در مطبوعات کمرنگ ودر فضای مجازی معدودی بازتاب می یابد بی آنکه پشت صحنه این رفت و آمد و مقالات ارایه شده و گزارش کاری در اختیار عموم قرار بگیرد.

 

 

 

ادامه مطلب

منظومه «وَسِه vasē»منتشر شد

 

«وَسِه» تازه ترین اثر استاد محمدقلی صدر اشکوری ، از شاعران گیلکی سرای معاصر منتشر شد(انتشارات زرین قزوین 1391) .صدر اشکوری یکی از نامدارترین شاعران شرق گیلان و یکی از پژوهشگران  پدر مادردار فرهنگ عامه آن منطقه می باشد. از این استاد چیره دست شعر گیلکی ، قبلن مجموعه های متناوبی از جمله :« قراقوش ، سماموس ، رعنا و...» به چاپ رسیده که قراقوش از برجسته ترین آنهاست. و کتاب آماده ی چاپ«تاریخ و فرهنگ جامعه روستایی اشکور» و هم چنین «دستور گویش کلایی ـ گالشی اشکور» نیز به زودی انتشار می یابد که در نوع خود تحولی عظیم در تکامل هنر و ادبیات آن منطقه ایجاد خواهد کرد. با اینکه این تارنما تالشی ست ، اما گاهی حسودی مان می شود که از کنار تجربیاتی که پژوهشگران دیگر اقوام ارایه می دهند بی تفاوت بگذریم  و از آن بهره مند نشویم . خصوصن استاد اشکوری عزیز در رفقاقت و انسانیت آنچه را که در قلم جاری می کند همان گونه هم پیرامون خود را هم نگریسته و می نگرد. برای این استاد نازنین مان آرزوی تندرستی و پایداری و موفقیت داریم و جا دارد بخش هایی از شعر بلند «وَسِه» را تقدیم خوانندگان فهیم مان نماییم:

ادامه مطلب

در ضمیر مدعیان ناآگاه

(غلامحسین مبشری)

اشاره :

استاد غلامحسین مبشری از پیران و پیشکسوتان تئاتر استان قزوین

که  در سال های  جوانی در تئاتر ایران ـ در کنار بزرگان  سر شناس

 که امروز از ستاره های سینمای کشورمان  هستند  بالیده است و در

 قزوین از محبوبیت ویژه یی برخورداراست . ایشان  نمایشنامه های

 بیشماری را نوشته  و کار گردانی نموده است .  نوشته ی  پیش  رو

 دست کم  دو دهه قبل به نگارش درآمده است و هر  بار که  او را در

 قزوین می بینیم ، با خوش وبش های آشنای هنری اش که بر گرفته

 از سوز و گداز زمانه کنونی ماست و بدرقه اش نیز لبخندی مملو از

 مهربانی که از دل بر  می خیزد و لاجرم بر  دل نشیند و این بار مارا

 برآن داشت به آنچه که بیست سال پیش از هنر گفته ـ همان بهتر که

 با بیست سال قبل به دور برمان بنگریم:

 

ازهنر پرسیدم : تو چیستی ؟

بی درنگ گفت : تو کیستی ؟!

با اطمینان پاسخ دادم : من هنرمندم . همان که اگر نباشم تو نیستی .

هنر پوزخنده زد در چشمانم خیره شد . با نگاه ژرف تا اعماق وجودم را نگریست و پس از مکث کوتاهی که در من سالها نمود، تردید آمیز پرسید:

من چه هستم؟!

این بار من با تمسخر خندیدم : من از تو پرسیدم؟

آمرانه گفت:

نکته همین جاست . تو چگونه هنرمندی که نمی دانی من چه هستم ؟

با غرور سرم را بالا گرفتم :

ـ من ؟ من خوب می دانم ، تو هنری . هنر یعنی افتخار ، شهرت ، ثروت ، آرامش و...

حرفم را برید:

ـ اشتباه می کنی ، تو هنوز نفهمیده ای . به همین منظور هم داری انحراف می روی و یا مبالغه می کنی . زیرا من هزاران پوسته و لایه دارم که از معرفی اشخاص نهفته است . برای رسیده به فهم و درکم تلاش فراوان و بی وقفه ای لازم است .

 او درست می گفت. اما من برای اینکه خودم را حفظ کنم و به او نشان بدهم که جا نخورده ام حق به جانب گفتم:

ـ من . من و انحراف و مبالغه ؟

 نه .

ادامه مطلب

تعداد صفحات : 30